پیوستن به یک استارتاپ ممکن است جالب به نظر برسد، اما اگر مراقب نباشید ممکن است خود را در موقعیت دشواری قرار دهید.
اگر انگیزه کارآفرینی دارید، یک شغل استارت آپی ممکن است برای شما جذاب باشد. با این حال، هنوز هم ضروری است که قبل از اینکه وارد آن شوید، بدانید که آیا حتی برای این نوع کار کوتاهی کرده اید یا خیر.
پیوستن به یک استارتآپ با خطرات متعددی همراه است، و در زیر مجموعهای از دلایلی را که ممکن است بخواهید در مورد آنها تجدید نظر کنید، شناسایی میکنیم.
1. ممکن است آنچه را که ارزش دارید دریافت نکنید
شکی نیست که فرصتهای یادگیری در استارتآپها خوب است، اما آنها همیشه از شما میخواهند تا زمان رسیدن به مزایا، هزینه را پایین نگه دارید. در برخی موارد، مانند اگر مجبور به مصاحبه با شخصی هستید، ممکن است شرکت از شما انتظار داشته باشد که برای قهوه یا ناهار هزینه کنید.
قبل از پیوستن به یک استارتاپ، با سرمایه گذاران آن آشنا شوید. اگر آنها افراد تصادفی هستند یا مدیران استخدام مایل به افشای آنها نیستند، باید دو بار فکر کنید. شما هرگز نمی دانید چه زمانی ممکن است کسی بودجه خود را بگیرد و شما بیکار شوید.
به طور مشابه، محصول، چشم انداز مدیر عامل و انتظارات سرمایه گذاران باید همسو باشند. زیرا اگر این کار را نکنند، می توانید با دستمزد کمتری از آنچه که استحقاق آن را دارید، وقت خود را برای کار کردن تلف کنید.
2. اگر از همان ابتدا سهام ارائه نمی کنند، آن را ترک کنید
برخی از استارت آپ ها با ارائه نوعی سهام، حقوق کمتر و ساعات کاری طولانی را جبران می کنند. اگر مدیر استخدام شما چیز دیگری به شما میگوید یا از شما میخواهد چند ماه صبر کنید تا واجد شرایط شوید، از موقعیت ضعیفی وارد مرحله مذاکره میشوید.
علاوه بر این، ارزش سهام معمولاً زمانی خوب است که به یک استارتاپ در مراحل اولیه آن بپیوندید. بعداً، تفاوت چندانی ایجاد نمی کند – برای مثال، ارزش سهام ارائه شده به 30مین کارمند آن بسیار بهتر از آنچه به 100 کارمند آن ارائه می شود، خواهد بود.
اگر نمیخواهید برای طولانیمدت اینجا باشید، یا بعداً نقش خود را دوست ندارید، دوباره وقت خود را با کار کردن با دستمزد کمتر از جایی که میتوانستید هدر دهید.
3. مسئولیت های بیشتر
در حالی که حفظ تعادل بین کار و زندگی در حین کار برای یک استارتاپ امکان پذیر است، باید در مدیریت زمان و کار هوشمندانه حرفه ای باشید. این عمدتاً به این دلیل است که برخی از شرکتها ممکن است از شما بخواهند که ساعات طولانی کار کنید و وظایف بیشتری نسبت به آنچه در قرارداد شما ذکر شده است انجام دهید.
اگر فقط میخواهید کاری را که در ابتدا برای آن استخدام شدهاید به پایان برسانید و میخواهید در ساعات معقولی به خانه برسید، به جای آن در یک شرکت معتبرتر کار پیدا کنید.
4. مربیگری کمتر
استارت آپ ها اغلب دوره آموزشی ندارند. انتظار می رود به محض پیوستن به کار بپردازید.
از نظر آموزش، تنها چیزی که می توانید انتظار داشته باشید این است که بررسی کنید شخص دیگری چگونه کاری را که باید انجام دهید انجام می دهد. با این وجود، به دلیل تیم کوچک و تعداد زیادی کار، افراد زیادی وجود ندارند که بتوانید برای راهنمایی با آنها تماس بگیرید.
5. مدیریت بد
اگر به یک استارتآپ در مراحل اولیهاش ملحق شوید، فرض کنید زمانی که فقط 15 تا 20 کارمند دارد، ممکن است هیچ مدیری در آنجا نباشد. در حالی که داشتن یک ساختار مسطح در بسیاری از کشورها کارساز است، اما در صورت اجرای ضعیف می تواند منجر به مدیریت بد شود.
در برخی موارد، ممکن است متوجه شوید که تنها افرادی که به عنوان مدیر طبقه بندی می شوند، تجربه کمی دارند. بنابراین، اگر می خواهید اختلافات را در محل کار حل کنید، ممکن است مشکلاتی داشته باشید.
در برخی موارد، ممکن است بازخورد شخصی دریافت نکنید – به این معنی که باید به تنهایی بیشتر بفهمید.
6. پرخطر، فضای شخصی کمتر
بسیاری از استارت آپ ها شکست می خورند و به دلایل مختلفی می توانند این کار را انجام دهند. این ممکن است به این دلیل اتفاق بیفتد که یک شرکت بزرگ وارد این فضا شده است، یا دیدگاه مدیر عامل با سرمایه گذاران همسو نمی شود – و آنها در نهایت سرمایه خود را می کشند.
در حالی که تصمیمات پرخطر می توانند به طور چشمگیری نتیجه دهند، شما همچنین در معرض خطر اشتباهات بزرگ قرار می گیرید – و فضای خطا اغلب زیاد نیست.
در همین حال، برخی از استارت آپ ها ممکن است از شما بخواهند که آخر هفته ها کار کنید و اجازه ندهند که تعطیلات طولانی داشته باشید. اگر نمی خواهید در یک محیط پرفشار با پتانسیل بازده کمی کار کنید، ممکن است بخواهید در آینده شغلی خود تجدید نظر کنید.
7. نگرش مدیران ممکن است شما را خوشحال نکند
بنیانگذاران زمان کمی برای ارائه نتایج در مهلتهای خاص دارند و سرمایهگذاران از آنها میخواهند که نشان دهند همه چیز در حال انجام است. بنابراین، اگر نیاز دارید چیزی را تحویل دهید، باید به موقع انجام شود – و در حالت ایده آل، بار اول آن را اصلاح کنید. احتمالاً بازخورد قندی نیز دریافت نخواهید کرد. اگر کار بدی انجام داده اید، سالمندان مستقیماً به شما خواهند گفت.
برای بسیاری از افراد، داشتن چنین بازخوردی برای رشد شخصی بسیار مهم است. اما اگر برخورد با چنین چیزهایی را چالش برانگیز میدانید، شغل استارتاپی ممکن است ایدهآلترین گزینه شما نباشد.
8. کار در یک استارت آپ ممکن است آشفته شود
بالا و پایین های کار در یک استارتاپ می تواند از نظر احساسی خسته کننده باشد. به عنوان مثال، اگر تیم شما بیش از شش ماه روی پروژه مشتری کار کرد – اما همه چیز در پایان درست نشد و مشتری شرکت را اخراج کرد – تمام کار شما بیهوده خواهد بود. در عوض، باید از ابتدا با چیز دیگری شروع کنید.
سطح عدم قطعیت ها معمولا بالا است و همه چیز در عرض چند ساعت در اینجا تغییر می کند. برای کار در یک استارتاپ، باید مانند یک کارآفرین رفتار کنید. شما باید تمایل داشته باشید که به شرکت کمک کنید تا موفق شود و در تیک باکس ها و دریافت چک دستمزد ظاهر نشوید.
کار هر یک از اعضای تیم تأثیر مستقیمی بر موفقیت شرکت دارد. کار کردن در اواخر شب بر روی یک دیدگاه مشترک با افرادی که همان طرز فکر شما را دارند ممکن است در ابتدا جالب به نظر برسد، اما ممکن است خسته کننده باشد. همچنین ممکن است لحظات مهمی را با دوستان و خانواده خود از دست بدهید زیرا تا دیر وقت کار کرده اید.
آیا یک استارت آپ حرکت شغلی مناسبی برای شماست؟
پیوستن به یک استارتاپ دارای چندین پاداش است. شما مهارت های زیادی را یاد می گیرید که به شما کمک می کند شغل بعدی خود را پیدا کنید یا کسب و کار خود را راه اندازی کنید، و همچنین یاد خواهید گرفت که چگونه تحت فشار جدی کار کنید.
در عین حال، پیوستن به یک استارتآپ ممکن است بهترین گزینه شما نباشد، اگر میخواهید تعادل مناسبی بین کار و زندگی داشته باشید – و برای شرکتی کار کنید که قبلاً ثابت کرده است میتواند خود را در حوزه کاری خود حفظ کند.