دادههای شما در دست شما نیست و این پروژههای هویت غیرمتمرکز میخواهند آن را تغییر دهند.
هویت یک حق اساسی انسان است که به ما قدرت مشارکت در جامعه را می دهد. با وجود اینترنت، مشارکت ما حتی بیشتر می شود. با این حال، با چنین قدرتی در میان عصر تمرکز داده ها و کالایی شدن، نمی توان به اندازه کافی بر نیاز به یک سیستم هویت دقیق تاکید کرد.
خوشبختانه، نسل بعدی اینترنت بر پایه فناوری بلاک چین، بلوک سازنده هویت غیرمتمرکز، بنا شده است. پروژه های مبتنی بر این مفهوم در حال حاضر در حال اجرا هستند و می توانند بر نحوه استفاده ما از اینترنت تأثیر بگذارند.
1. هویت جهانی
همه ما هویت دیجیتال خود را از طریق آدرس های ایمیل و رمز عبور در چندین وب سایت مدیریت می کنیم. ما مجبور بودیم گذرواژههای هر وبسایتی را که برای آن حساب کاربری ایجاد کردهایم به خاطر بسپاریم و اشتباهاتی در رمز عبور انجام دهیم که حسابهای ما را به خطر انداخته است.
فناوری بلاک چین مفهوم هویت جهانی را معرفی میکند، جایی که میتوانید به راحتی با یک کلیک وارد وبسایتها در سراسر اینترنت شوید و نیاز به اعتبارنامههای تکراری ورود را از بین ببرید.
هویت شما به یک جفت کلید عمومی و خصوصی مرتبط است. یک کلید عمومی که از طریق آن کاربر در پلتفرم های دیجیتال شناسایی می شود و یک کلید خصوصی که در کیف پول بلاک چین ذخیره می شود. این سیستم احراز هویت یکپارچه را در سراسر پلتفرم های دارای بلاک چین فعال می کند.
این نوآوری پیامدهای مهمی برای شبکههای اجتماعی خواهد داشت، زیرا میتواند کل نمودارهای اجتماعی را بین وبسایتها منتقل کند و تجربه دیجیتالی بهم پیوستهتری را تقویت کند.
به عنوان مثال، Sovrin، یک شبکه منبع باز و غیرمتمرکز، برای ارائه هویت دیجیتال مستقل به افراد و سازمان ها ساخته شده است که به آنها کنترل کامل داده هایشان را می دهد. از ترکیبی از اصول رمزنگاری برای فعال کردن هویت جهانی در پلتفرمهای مختلف استفاده میکند.
پروژههای دیگری که زیرساختهای فعالانه برای راهحلهای هویت جهانی ایجاد میکنند عبارتند از Civic و SelfKey. پلتفرمهای مدیریت هویت، افراد را قادر میسازد تا به حریم خصوصی دادههای بیشتری دست یابند.
2. شهرت در زنجیره
اخبار جعلی تنها یکی از چالش های متعدد وب 2.0 است. مدیریت اطلاعات آنلاین زمانی چالش برانگیز است که هر کسی می تواند یک حساب کاربری بدون خط هویت خود ایجاد کند و هر آنچه را که می خواهد بدون عواقب منتشر کند. برخی حتی روایتهای تقلید آمیز از شخصیتهای با نفوذ تولید میکنند و وانمود میکنند که آنها هستند.
خوشبختانه، سیستمهای هویت غیرمتمرکز ادغام دادههای شهرت را مستقیماً در بلاک چین ممکن میسازند. تثبیت داده های شهرت بر روی بلاک چین، دستکاری یا جعل شهرت را برای بازیگران بد دشوارتر می کند.
شهرت در زنجیره شفافیت و تغییر ناپذیری را در ردیابی و تأیید اعتبار افراد به صورت آنلاین تضمین می کند. این باعث افزایش اعتماد در تعامل آنلاین می شود، زیرا کاربران مسئولیت کامل امتیاز شهرت خود را خواهند داشت. همچنین، مردم را قادر می سازد تا بر اساس داده های اعتبار قابل اعتماد تصمیم گیری آگاهانه داشته باشند.
یک مثال خوب Drep است، یک سیستم ID غیرمتمرکز و پروتکل شهرت که به دنبال امکان مدیریت اعتبار قابل اعتماد در بازارها است. هویت کاربر را تأیید می کند، شهرت کاربر را نشانه گذاری می کند و مکانیسم های شهرت مانند رأی مثبت و منفی را تسهیل می کند. پروژه های مشابه دیگر شامل Fantom و Ontology هستند که پلتفرم های همکاری قابل اعتمادی را ارائه می دهند.
با افزایش نیاز به اعتماد در جامعه، سیستم های شهرت غیرمتمرکز بر اساسی ترین سیستم عامل های آنلاین ما تأثیر خواهند گذاشت. تغییرناپذیری این سیستمهای دارای بلاک چین، افراد را از فعالیتهای مخرب باز میدارد، زیرا رفتار بد عواقبی را در پی خواهد داشت.
3. مالکیت داده های شخصی
اگر بتوانید تمام داده هایی را که گوگل، فیس بوک و آمازون از شما دارند جمع آوری کنید، شگفت زده خواهید شد. با این حال، اینها تنها تعدادی از شرکتهایی هستند که سالها اطلاعات شما را جمعآوری میکنند. در شرایط خدمات خود، آنها بیان میکنند که مالک محتوای شما هستند که به آنها تضمین میکند که از آن همانطور که میخواهند استفاده کنند.
البته، مقررات حفظ حریم خصوصی دادههای GDPR توسط دولتها در سراسر جهان اجرا میشود، اما آنها فقط میتوانند کارهای زیادی برای محافظت از دادههای شهروندان انجام دهند. با این حال، با ادغام فناوری بلاک چین، اینترنتی که در آن حریم خصوصی داده ها جدی تر گرفته می شود، قریب الوقوع است.
هویت های غیرمتمرکز به افراد مالکیت واقعی داده هایشان را می دهد. دستگاه های شخصی و برنامه های دیجیتال داده ها را به صورت محلی با یک کلید خصوصی ذخیره و رمزگذاری می کنند. این امر از ذخیره اطلاعات رمزگذاری شده با هویت در سرورهای متمرکز در معرض نمایش عمومی یا کالاهای سازمانی بدون اجازه کاربر جلوگیری می کند.
در حال حاضر، چندین پروژه در حال کار برای بازگرداندن مالکیت داده به مصرف کنندگان هستند. به عنوان مثال، Blockstack یک سیستم DNS غیرمتمرکز را در یک افزونه مرورگر ادغام می کند تا مشتریان را قادر سازد تا داده های تراکنش آنلاین خود را کنترل کنند.
کاربران اینترنت خواهان کنترل دادههای شخصی هستند و هویت دیجیتال غیرمتمرکز عملیترین راه برای بازپسگیری کنترل است. علاوه بر این، آنها را قادر می سازد تا شروع به کسب درآمد و بهره مندی از داده های شخصی کنند.
4. مدارک دانش صفر
امروز، اگر میخواهید چیزی را در مورد خودتان ثابت کنید، باید اطلاعات حساس را افشا کنید. به عنوان مثال، برای دریافت وام بانکی، باید دارایی یا درآمد خالص خود را فاش کنید. به همین ترتیب، برای رای دادن شما در یک فرآیند دموکراتیک، هویت شما باید شناخته شود.
فناوری اثبات دانش صفر آن را تغییر خواهد داد. در صورت اعمال، افراد می توانند اعتبار اطلاعات را بدون افشای خود داده ها اثبات کنند. به این ترتیب، حریم خصوصی داده های حساس دست نخورده باقی می ماند.
هنگام درخواست وام، افراد می توانند بدون افشای درآمد یا دارایی خالص خود، ثابت کنند که معیارهای مالی خاصی را دارند. این امر حریم خصوصی و امنیت را در تعاملات آنلاین افزایش می دهد و تضمین می کند که اطلاعات شخصی فقط بر اساس نیاز به دانستن به اشتراک گذاشته می شود.
Zcash نمونه بارز یک کاربرد در دنیای واقعی از اثبات دانش صفر است. این یک ارز دیجیتال است که برای خصوصی نگه داشتن تراکنش ها و پس انداز های روزمره طراحی شده است. از شواهد دانش صفر برای تأیید موجودی کیف پول کاربر و صحت تراکنشها قبل از تراکنش بدون افشای اطلاعات استفاده میکند.
در وب 3، مدارک دانش صفر در راستیآزمایی و احراز هویت یا ادعاهای افراد آنلاین بدون افشای دادههای هویت واقعی، مفید خواهند بود. این کار داده های شخصی را تحت کنترل فرد نگه می دارد و خطر دسترسی غیرمجاز را کاهش می دهد.
5. Sybil Attacks Resistance
حمله Sybil زمانی اتفاق میافتد که یک مهاجم هویتهای مستعار زیادی را در یک سرویس شبکه کامپیوتری ایجاد میکند و از آنها برای به دست آوردن نفوذ استفاده میکند. حملات Sybil یک چالش فراگیر در وب 2.0 بوده است. اما این با اجرای هویت های غیرمتمرکز تغییر خواهد کرد.
پلتفرمهای آنلاین از صادرکنندگان معتبر میخواهند تا هویت دیجیتالی را برای کاربران خود تأیید و صادر کنند تا اصالت آنها را مشخص کنند. این فرآیند تأیید، ایجاد حسابها و رباتهای جعلی را برای مهاجمان سخت میکند تا بتوانند از آنها برای تأثیرگذاری بر شبکه یا درک مردم از واقعیت استفاده کنند.
یکی از اجزای سازنده مهم برای ایجاد هویت دیجیتال غیرمتمرکز، مکانیسم اثبات شخصیت است. اولین نسل از این مکانیسم ها تست CAPTCHA بود که در درجه اول برای مبارزه با حملات DDoS استفاده می شد. اما اشکال راه حل این است که به صورت الگوریتمی تولید شده و بنابراین می توان آن را به صورت الگوریتمی حل کرد، به خصوص با هوش مصنوعی.
نسل بعدی Proof of Personhood از مهارت های انسانی استفاده می کند که هوش مصنوعی به راحتی نمی تواند آن ها را تکرار کند، مانند استدلال عقل سلیم و بازی های مشارکتی.
به عنوان مثال، Idena، یک بلاک چین Proof of Person، از کاربران میخواهد تا تست FLIP (آزمایشی شبیه CAPTCHA که نیاز به تفسیر معنایی از نحوه ارتباط دو شیء دارد) را در مراسم احراز هویت حل کنند و به آنها توکنهایی برای اثبات انسانیتشان پاداش میدهد. .
آیا هویت غیرمتمرکز ضروری است؟
اگر هنوز با چالشهای فقدان آن مواجه نشدهاید، رد کردن یک سیستم هویت شفاف و قدرتمند آسان است. هویت دزدیده شده، هک کردن و داکس کردن برخی از مشکلاتی است که کاربران اینترنت با زیرساخت اینترنتی فعلی با آن مواجه هستند. فراموش نکنید شرکت های اینترنتی با داده های افراد می توانند از آن به نفع خود استفاده کنند.
آیا بهتر نیست که کنترل کاملی بر داده های خود داشته باشیم و مستعد جرایم هویتی نباشیم؟ هویت غیرمتمرکز راه حل هایی را برای اکثر این مشکلات ارائه می دهد. بنابراین، اگر بخواهیم دنیایی را بخواهیم که در آن هویت و حریم خصوصی کاربران محترم شمرده شود، این نوآوری بسیار مهم است.