استریمینگ دنیایی از گزینههای مشاهده را معرفی کرده است، و هیچ زمانی نیست که شما دقیقاً آنچه را که میخواهید در تلویزیون تماشا کنید، مهم نیست که در کجای دنیا هستید، پیدا کنید.
خلاصه عناوین
- نوستالژی تماشای تلویزیون سنتی
- کشف محتوا به صورت اتفاقی
- کمیت بیش از کیفیت
- فراوانی بیش از حد گزینه های جریان
استریمینگ دنیایی از گزینههای مشاهده را معرفی کرده است، و هیچ زمانی نیست که شما دقیقاً آنچه را که میخواهید در تلویزیون تماشا کنید، مهم نیست که در کجای دنیا هستید، پیدا کنید.
در عین حال، تماشای تلویزیون سنتی برای من و بسیاری از سنتهای اضافی که با آن به وجود آمدند تقریباً نابود شده است – و دیدن از بین رفتن آن روزهای نوستالژیک غم انگیز است.
نوستالژی تماشای تلویزیون سنتی
وقتی صحبت از تماشای تلویزیون می شود، فقط یک چیز نوستالژیک در کل این روند وجود دارد. شما با خانواده یا دوستان خود دور هم جمع می شوید و منتظر زمانی هستید که برنامه مورد علاقه تان پخش شود. آیا دانستن اینکه ممکن است این برنامه را از دست بدهید و باید منتظر اجرای مجدد آن باشید یا اینکه در وهله اول باید منتظر بمانید، آزاردهنده بود؟ البته، این بود، اما در همان زمان، آن لحظات تماشای جمعی باعث تقویت ارتباطاتی شد که فکر میکنم امروزه بسیاری از ما آن را از دست میدهیم.
بخش بزرگی از آن زمان برنامه ریزی شده بود. وقتی میدانستید که برنامه در حال پخش است و میدانستید که دوستانتان همین کار را انجام میدهند یا با شما روی کاناپه هستند، تمام هفته را با پیشبینی ساعت 7 بعدازظهر میگذرانید. من می توانم بارها را به خاطر بیاورم که خانواده من در یک برنامه شرکت کردند تا جایی که ما مطمئن شدیم همه در آن زمان مشخص در دسترس هستیم تا دور هم جمع شویم و آن را تماشا کنیم. یا زود بیدار شدن برای تماشای کارتون های صبح شنبه مورد علاقه ام، که دیگر حتی یک چیز هم نیستند!
اکنون، با برنامهنویسی درخواستی، لازم نیست منتظر بمانید. مطمئناً راحت است و میتوانید یک سریال کامل را در یک یا دو روز تماشا کنید و اگر بخواهید همه آن را تماشا کنید، بدون اینکه منتظر بمانید. به نوعی لذت تماشای تلویزیون را از بین می برد و یکی از معایب بزرگ استریم است.
کشف محتوا به صورت اتفاقی
این یکی ممکن است بحثبرانگیز باشد، اما گزینههای محدود بینندگان را مجبور میکند که به طور تصادفی به نمایشها و فیلمهایی خارج از علایق خود برخورد کنند، اغلب کاملاً تصادفی. این بدان معنا بود که افراد بیشتری با روایتهایی درگیر میشدند که شاید در غیر این صورت حتی به آن فکر نمیکردند اما خودشان را دوست داشتند.
اکنون، هزاران محتوا را می توان به راحتی در نوک انگشتان شما یافت. چرا وقتی بیست و چهار و هفت دقیقاً همان چیزی را که می خواهید پیش روی خود دارید، به دنبال چیز جدیدی باشید؟ مطمئناً، حوصله تماشای چیزی را که ممکن است دوست نداشته باشید را از بین می برد، اما در عین حال، حدس و گمان را به روشی نه چندان عالی از بین می برد.
کمیت بیش از کیفیت
استریم همچنین نحوه تولید محتوا و نحوه مصرف ما را تغییر داده است و بر خود داستان گویی تأثیر می گذارد. مدل موفقیت اکثر سرویسهای استریم بر الگوریتمها و دادههای بیننده تکیه میکند، به این معنی که محتوا غالباً ارزش پرخوری را بر کیفیت ترجیح میدهد.
در حال حاضر، در حالی که بدون شک نمایشهای عالی با روایتهای پیچیده و ارزشهای تولیدی بالا وجود دارد، تمایل به تکیه بر فرمولهایی نیز وجود دارد که برای تماشای تماشاگران تا حد ممکن طراحی شدهاند. این تمرکز بر کیفیت بر کیفیت میتواند منجر به داستانگویی شود که عجولانه یا طولانیتر به نظر میرسد و باعث میشود در مقایسه با نمایشهای قدیمی، گامها “خاموش” به نظر برسند.
فراوانی بیش از حد گزینه های جریان
صدها سرویس پخش طاقچه مانند Disney+، Max، Paramount، Netflix، Hulu و غیره وجود دارد. با وجود نمایش ها، مستندها و فیلم های بی شماری که در دسترس ماست، گاهی اوقات، حجم انبوه آن محتوا می تواند بسیار زیاد باشد. من نمیتوانم تنها کسی باشم که با همه این گزینهها دچار «خستگی تصمیمگیری» میشود، و نگران انتخاب نمایش «درست» به جای نشستن و تماشای آنچه در آن است، هستم.
این سادگی همان چیزی است که تلویزیون سنتی چه خوب و چه بد در آن خوب بود. فقط خیلی زیاد بود، و شما یا آن را تماشا کردید یا ندیدید. ساعتها از سرویسی به سرویس دیگر ورق نمیزنید، سعی میکنید چیزی را که میخواهید تماشا کنید پیدا کنید، فقط متوجه میشوید که ساعتها گذشته است و هنوز چیزی انتخاب نکردهاید.
در پایان، من می خواهم بگویم که به نظر من سرویس های استریم به خودی خود بد نیستند. پخش جریانی دسترسی به آثار کلاسیک قدیمی و محتوای متنوعتر را آسانتر کرده است و به ما امکان میدهد داستانها و صداهایی را کشف کنیم که ممکن است به طور سنتی به دست مصرفکنندگان نمیرسیدند. همچنین به سازندگان این امکان را می دهد که بستری برای محتوای خود پیدا کنند.
با این وجود، این تغییر با مبادلات غیرقابل انکاری همراه است، و برای کسانی مثل من که اغلب درباره «روزهای گذشته» شعر می گویند، این فقط یک چیز دیگر است که باید به انبوه «به یاد داشته باشید کی» اضافه شود.