فقط یک نقص طراحی کافی بود تا من از محصولی که حتی دست هم نزده بودم دست بکشیم. صفحهکلید پروانهای اپل بهقدری بد بود که نیازی به تایپ کردن حتی یک دقیقه برای فهمیدن اینکه مکبوک برای من نیست، نداشتم. برخی از فاجعهها بهتر است از فاصلهای امن قدردانی شوند.
تنها یک عیب طراحی برای من کافی بود تا از محصولی که هرگز دستنخورده بودم قسم خورده باشم. کیبورد پروانهای اپل آنقدر بد بود که نیازی نداشتم حتی یک دقیقهای روی آن تایپ کنم تا بفهمم مکبوک برای من نیست. بعضی فاجعهها بهتر است از فاصلهای امن ارزیابی شوند.
کیبورد پروانهای — ایدهٔ نازکی که بیش از حد پیش رفت
در سال ۲۰۱۵، اپل تصمیم گرفت که کیبورد سنتی چاقوی قیچی — نوعی که در آن زمان و حتی امروز بهطور گسترده در اکثر لپتاپها یافت میشود — نیاز به «بهروزرسانی» دارد. شرکت مکانیزم پروانهای را که به شکل لولا آن نامگذاری شده بود، معرفی کرد و ادعا کرد که انقلابی است.
دلیلپذیری اپل واضح بود: طراحی پروانهای امکان ساخت لپتاپهای باریکتر، نمایهٔ پایینتر و فشار کلید ثابتتر را فراهم میکرد. مسافت حرکت کلید (فاصلهای که کلید هنگام فشار دادن حرکت میکند) بهطور قابلتوجهی کوتاهتر از قبل بود و حس تایپ «دقیقتر» که اپل توصیف میکرد را ایجاد میکرد. بهنظر در کاغذ، این یک تحول براق و مدرن برای کیبورد بهنظر میرسید.
اما کیبوردها قرار نیست «نوآوریهای باریک» باشند. آنها باید ابزارهای قابلاعتماد باشند. و در پیگیری جاممقدس نازکی، اپل چیزی اساسیتر بدتر ساخت. کیبورد پروانهای نمونهٔ کامل طراحی بر عملکرد شد، جایی که ظاهر بصری بر چیزی که لپتاپ را قابل استفاده میکند، ارجحیت یافت.
برای هر کسی که برای زندگیاش تایپ میکند، کیبورد تنها یک مؤلفهٔ دیگر نیست بلکه قلب ماشین است. اگر هر بار یک خرده زیر یک کلید لغزش کند و قلب آن یک ضربهٔ نامنظم بزند، ارزش کل ماشین سقوط میکند.
تماشای تصادف قطار از کنار خطوط
وقتی مشکلات یک محصول تبدیل به بخشی از افسانههای فناوری میشوند، میدانید که آن محصول در دردسر است. من سالهای اولیهٔ عرضهٔ کیبورد پروانهای را به یاد دارم؛ سرفصلهایی دربارهٔ کلیدهای گیر کرده، یوتیوبرهای فناوری که آزمایشهای کاملی دربارهٔ اینکه چگونه گرد و غبار میتواند این دستگاه را ناتوان کند، و رشتههای فورومی عصبانی با هزاران پاسخ.
بزرگترین عیب طراحی این بود که بهطور فوقالعادهای به آلودگی حساس بود. یک خرده یا ذرهٔ کوچک گرد و خاک زیر یک کلید میتوانست باعث توقف کار آن یا ثبت دو فشار شود. برای یک لپتاپ «حرفهای» که قیمت آن بیش از ۱۵۰۰ دلار میباشد، این مسخره است. تصور کنید که باید دستگاه کاری خود را در یک کیسهٔ کاملاً مهر و موم نگه دارید تا بدون خطا تایپ کنید.
همانطور که قبلاً اشاره کردم، اینترنت به سرعت تبدیل به گورستانی از شکایات دربارهٔ کیبورد پروانهای شد. نویسندگان ناله میکردند که کلید E آنها دائماً گیر کرده است، برنامهنویسان از عدم عملکرد کلید بازگشت (Backspace) عصبانیت نشان میدادند و دانشجویان از نوشتن یادداشت در کلاس میترسیدند در صورتی که کلید فاصله (Spacebar) در میانهٔ جلسه خراب شود. انجمنهای پشتیبانی اپل به مراسم اعتراف دیجیتالی برای مالکان خستهٔ مکبوک تبدیل شدند.
در یک مقطع، این موضوع دیگر تنها برای چند مشتری ناموفق نبود و تبدیل به عیبی طراحی گسترده شد که همه از آن آگاه شدند. این همان بخشی است که من را جذب کرد. من مالک مکبوک نبودم، اما ثبات خالص این داستانها به من تمام اطلاعات مورد نیاز را داد. خرید یک مکبوک احساس میکرد مانند سرمایهگذاری در بلیط بختآزمایی بود که بیشتر جوایز آن کلیدهایی بودند که کار نمیکردند.
سقوط آهسته و دردناک اپل
پاسخ اولیهٔ اپل به انتقادات نشاندهندهٔ چیزی بود. شرکت هرگز صراحتاً اعتراف نکرد که کیبورد پروانهای معیوب است؛ در عوض، اصلاحات جزئی را در چندین نسل مکبوک ارائه داد. در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، طراحی را بهصورت جزئی تنظیم کردند و ادعا کردند که دوام بهبود یافته است. در سال ۲۰۱۸، یک غشاء سیلیکونی زیر کلیدها افزودند، بهطور رسمی برای کاهش صدای کلیدها، اما بهطور گستردهای بهعنوان روشی برای مسدود کردن آلودگیها در نظر گرفته شد.
این تغییرات مشکل اساسی را حل نکردند. کلیدها هنوز خراب میشدند، هنوز گیر میکردند و باعث تایپ دوگانه میشدند. دادخواستها بههم پیوست، با اقدامهای جمعی که ادعا میکردند اپل آگاهانه کیبوردهای معیوب میفروشد.
در نهایت، اپل برنامهٔ خدمات کیبورد خود را راهاندازی کرد و تعمیرات رایگان برای مدلهای تحت تأثیر ارائه داد. این یک اعتراف عمومی پرهزینه بود بدون اینکه عبارتی مثل «ما اشتباه کردیم» بگوید. برای کاربران، این به معنای احتمالا چندین بار مراجعه به اپل فقط برای تعویض یک کلید معیوب یا کل مجموعهٔ کیبورد در حالی که بدون دستگاه اصلی خود بودند، بود.
تا اواخر ۲۰۱۹، آزمایش پروانهای بهصورت آرام پایان یافت. مکبوک پرو ۱۶ اینچی با بازگشت مکانیزم کلیدهای قیچی، که تحت عنوان «کیبورد جادویی» بازتجاری شد، معرفی شد. این یک اعتراف ضمنی بود که کیبورد پروانهای یک اشتباه پرهزینه بوده است. تا سال ۲۰۲۰، هر مکبوکی در مجموعه کاملاً از آن صرفنظر کرده بود.
به همین دلیل هنوز به مکبوکها نرفتهام
وقتی چند هزار دلار برای یک لپتاپ هزینه میکنید، فقط مشخصات و کیفیت ساخت را نمیخرید. بلکه اطمینان و اعتماد به این که شرکتی که دستگاه را میفروشد، شما را مجبور نخواهد کرد بین شکل و عملکرد انتخاب کنید، میخرید. وقتی این اعتماد آسیب میبیند، بهسادگی بازسازی نمیشود.
بنابراین حتی با اینکه مکبوکهای امروز دوباره کیبوردهای کاملاً خوبی دارند، دیگر علاقهای ندارم. من از آن زمان تعداد زیادی از لپتاپهای ویندوزی با کیبوردهای راحت و قابل اعتماد پیدا کردهام که هزینه کمتری دارند و بار سنگین یک فاجعهٔ طراحی را بههمراه ندارند. ممکن است اپل جلو رفته باشد، اما من نه.
گاهی نیازی نیست کسی محصولی را داشته باشد تا بداند آن را نمیخواهد. برای من فقط کافی بود که پیامدهای یک تصمیم غلط طراحی را ببینم—یک کیبورد که تاریخ اشتباهی ایجاد کرد.