دکمههای لایک و اشتراکگذاری در رسانههای اجتماعی اساساً نحوه اشتراکگذاری محتوا را به صورت آنلاین تغییر دادند.
تاریخ جهان از دهه 2010 با رسانه های اجتماعی در هم آمیخته است، جنبش های اجتماعی را هدایت می کند و چشم انداز سیاسی را در کشورهای مختلف تغییر می دهد.
اما چرا رسانه های اجتماعی اینقدر قدرتمند هستند؟ پاسخ به دو نوآوری فنی مهم است: دکمه های Like و Share.
در حالی که این ویژگیها پلتفرمها را به روشهای قدرتمندی شکل میدادند، اما به روشی که تجربه رسانههای اجتماعی برای بسیاری از کاربران از بین رفته است نیز کمک کردهاند.
چرا دکمه های لایک و اشتراک گذاری بسیار قدرتمند هستند؟
اولین وب سایت رسانه های اجتماعی SixDegrees.com بود که در سال 1997 راه اندازی شد. دیگر سایت های اولیه عبارتند از MySpace (با بسیاری از مردم هنوز احساس می کنند که MySpace بهتر از رسانه های اجتماعی امروزی است) و Friendster. فیسبوک و توییتر به ترتیب در سالهای 2004 و 2005 پس از مدت کوتاهی دنبال شدند.
در آن سالهای اولیه، مردم از رسانههای اجتماعی بهعنوان نوعی آلبوم عکس دیجیتال و مکانی برای اطلاع از آنچه خانواده و دوستان انجام میدادند استفاده میکردند. رسانههای اجتماعی به طور کلی مکانی خوب و دوستانه بودند که بیشتر مردم در آن بهترین رفتار خود را داشتند، درست مانند دنیای فیزیکی.
اما در سال 2009 همه چیز تغییر کرد. فیسبوک دکمه لایک و توییتر دکمه Retweet را معرفی کردند که نحوه بازخورد دادن و اشتراکگذاری محتوا را تغییر میدهد. فیس بوک بعداً دکمه Retweet توییتر را با دکمه اشتراک گذاری خود کپی کرد.
تنها در عرض چند سال، تمام پلتفرمهای رسانههای اجتماعی دکمههای لایک و اشتراکگذاری مخصوص به خود را داشتند. این دو دکمه به کاربران این قدرت را میدهند که تصمیم بگیرند کدام پست با لایک کردن و اشتراکگذاری آن، در معرض دید عموم قرار گیرد، پدیدهای که ما با آن آشنا شدیم.
به گفته جاناتان هایت، روانشناس اجتماعی، که در آتلانتیک می نویسد، “چیزی به طرز وحشتناکی اشتباه شد، خیلی ناگهانی”. ارتباطات معتبر و معنادار دیگر اهمیتی نداشتند.
هاید می نویسد که این زندگی ما را «به طرز منحصر به فردی احمقانه» کرد، زیرا رسانه های اجتماعی به فضایی دیستوپیایی تبدیل شدند که در آن تعاملات معتبر با تعاملات اجرایی که برای جذب بیشترین لایک، بیشترین بازتوییت و بیشترین اشتراک طراحی شده بودند، جایگزین شدند.
چگونه دکمه های لایک و اشتراک گذاری رسانه های اجتماعی را خراب کردند
از آنجا که ویروسی شدن در رسانه های اجتماعی بسیار مهم شده است، بدترین ها را در ما به ارمغان آورده است.
در اینجا روش هایی وجود دارد که دکمه های لایک و اشتراک گذاری رسانه های اجتماعی را خراب کردند، ما را از هم جدا کردند و دنیا را تغییر دادند…
1. حجم سروصدا و خشم زیاد شده است
هنگامی که دکمه های اشتراک گذاری ظاهر شد، روند انتشار پست ها آسان و تقریباً آنی شد. در نتیجه، کاربران شروع به اشتراک گذاری بیشتر بر اساس احساسات و انگیزه کردند بدون اینکه به آنچه به اشتراک می گذارند فکر کنند. و آنچه آنها بیشتر به اشتراک می گذاشتند همان چیزی بود که آنها را بیشتر عصبانی کرد.
این باعث شد که خشم و اطلاعات نادرست به طور مداوم در توییتر و فیس بوک پخش شود و همه چیز را از بین ببرد. در نتیجه، مطبوعات، سیاستمداران، و بسیاری از کاربران و سایتهای محتوا شروع به تنظیم پستهای خود کردند تا خشم را به امید به اشتراک گذاشتن یا بازتوییت شدن ایجاد کنند.
2. سطح اعتماد پایین آمده است
اگرچه استفاده از رسانه های اجتماعی مشارکت شهروندان را در گفتگوی ملی افزایش می دهد، اما باعث افزایش قطبیت سیاسی و کاهش اعتماد به یکدیگر و نهادها می شود.
آزمایشی که توسط بانک توسعه بینآمریکایی انجام شد نشان داد که افزایش تعامل در رسانههای اجتماعی بیاعتمادی را به این گروههای درگیر افزایش میدهد. به عبارت دیگر، هرچه کاربران بیشتر با دیگران درگیر شوند و توییتها را به اشتراک بگذارند، اعتماد کمتری به موسسات و دیگران داشتند.
این مطالعه خاطرنشان می کند:
این نشان میدهد که چگونه تعامل، یکی از ویژگیهای حیاتی عصر رسانههای اجتماعی، کاهش اعتماد را بزرگتر میکند… با توجه به همبستگی بین اعتماد بالا، رشد اقتصادی، پیشرفت اجتماعی و ثبات، این واقعاً نگرانکننده است.
3. حقایق رایج با توطئه ها جایگزین شده اند
به قول معروف: «دروغ نیمی از جهان را میپیماید، پیش از آنکه حقیقت چکمههایش را به پا کند». خوب، هرگز به این اندازه صادق نبوده است. بر اساس مقاله ای که در Science منتشر شده است، یک دروغ در توییتر می تواند تا 100000 نفر را برساند قبل از اینکه حقیقت فقط به 1000 نفر برسد.
مقاله دیگری در مجله رفتار سیاسی نشان داد که رسانه های اجتماعی مسئول گسترش توطئه ها در بین عموم مردم نیستند. با این حال، رسانههای اجتماعی تأثیر قدرتمندی در گسترش توطئهها در میان افراد و گروههایی دارند که « جذب چنین ایدههایی شدهاند یا بهطور دیگری مستعد پذیرش آن هستند».
4. یک اقلیت قدرت زیادی به دست آورده اند
رسانههای اجتماعی به ترولها قدرت میدهند در حالی که کاربران عادی را ساکت میکنند. طبق گزارشی در سال ۲۰۱۸ به نام قبایل پنهان: مطالعه چشمانداز قطبیشده آمریکا:
سیاست قبیله ای آمریکا، از ترولینگ رسانه های اجتماعی گرفته تا مناظره در سالن های کنگره، اکثریت آمریکایی ها را دفع می کند. اکثریت خسته از انطباق ایدئولوژیک و فرهنگ خشمگینی که در قبایل بسیار درگیر شده است ناراحت هستند.
سیاست قبیله ای آمریکا، از ترولینگ رسانه های اجتماعی گرفته تا مناظره در سالن های کنگره، اکثریت آمریکایی ها را دفع می کند. اکثریت خسته از انطباق ایدئولوژیک و فرهنگ خشمگینی که در قبایل بسیار درگیر شده است ناراحت هستند.
رسانههای اجتماعی مردم را پرخاشگرتر نمیکنند، بلکه باعث میشوند چند نفر پرخاشگر بر بحثها مسلط شوند و افراد غیر تهاجمی را خاموش میکنند.
5. سلامت روان نوجوانان تحت تأثیر منفی قرار می گیرد
به گزارش وال استریت ژورنال، تحقیقات داخلی فیس بوک نشان می دهد که اینستاگرام تأثیر منفی بر سلامت روان دختران نوجوان دارد. با این حال، فیس بوک این موضوع را کم اهمیت جلوه داده است.
یک سند داخلی فیس بوک که توسط این روزنامه مشاهده شده می گوید: “ما مشکلات تصویر بدن را برای یک دختر نوجوان بدتر می کنیم.” سی و دو درصد از دختران نوجوان گفتند که وقتی نسبت به بدن خود احساس بدی داشتند، اینستاگرام احساس بدتری در آنها ایجاد می کرد.
بر اساس همین گزارش، در میان کاربرانی که افکار خودکشی را گزارش کردند، 13 درصد در بریتانیا و 6 درصد در ایالات متحده آنها را در اینستاگرام دنبال کردند.
طبق گفته کلینیک مایو، استفاده بیشتر از رسانه های اجتماعی توسط نوجوانان با کیفیت خواب بدتر و سطوح بالاتر اضطراب و افسردگی مرتبط است.
مانند دکمهها به این امر کمک میکنند، زیرا تعقیب اعتبارسنجی آنلاین یکی از راههایی است که رسانههای اجتماعی ما را ناراحت میکنند.
چگونه می توانیم رسانه های اجتماعی و جامعه را اصلاح کنیم؟
بدون شک، دکمه های لایک، ریتوییت و اشتراک گذاری قدرت خود را در تغییر واقعیت های اجتماعی و سیاسی ما نشان داده اند. آنها در میان مهم ترین نوآوری های فنی تمام دوران در تاریخ ثبت خواهند شد.
متأسفانه آنها همچنین نشان دادهاند که بازتوییتهای یک فرد با نفوذ میتواند باعث ایجاد مجموعهای از رویدادها شود که ممکن است منجر به عواقب ویرانگر یا افزایش اختلافات شود.
Big Tech مسئولیت دارد که به طور فعال پلتفرم های خود را تنظیم کند تا از مداخله دولت جلوگیری کند که می تواند منجر به سانسور بی دلیل شود. با این حال، اگر آنها موفق به انجام این کار نشوند، رگولاتورها چاره ای جز ورود نخواهند داشت.