بلندگوهای تلویزیون من… خوباند. کارشان را به درستی انجام میدهند، اما «خوب» بودن هنگام تماشای یک صحنهٔ حماسی اکشن یا یک کنسرت عالی، هیجانانگیز نیست.
لینکهای پرش
بلندگوهای تلویزیون من … خوب هستند. آنها کار را انجام میدهند، اما خوب وقتی صحنه اکشن حماسی یا کنسرت خوبی را تماشا میکنید، هیجانانگیز نیست.
من به صدای بهتر نیاز داشتم بدون اینکه کیف پولم خالی شود. تصمیم گرفتم روی یک صدربار ارزانقیمت شجاعت کنم — و این کاملاً ارزش خطر را داشت.
صدای با کیفیت نیازی به برچسب قیمت پرمیوم ندارد
خواندن بحثهای دوستداران صدا در ردیت این برداشت را میدهد که صدای خوب به طور خودکار به پول زیاد تبدیل میشود. هر جستجویی من را به سمت صدربارهای با قیمت ۳۰۰ دلار، ۵۰۰ دلار یا حتی بیشتر سوق میداد.

در یکی از روزهای جستجو، به صدربار Hisense HS2100 برخورد کردم. با کمتر از ۱۵۰ دلار، به نظر میرسید که بیش از حد خوب باشد، اما شجاعت کردم. این صدربار حتی یک سابووفر بیسیم نیز داشت، که فکر نمیکردم در این بازه قیمتی به دست آورم.
فرآیند راهاندازی ساده بود
نیمهاکنون انتظار داشتم صدربار Hisense HS2100 با یک دفترچه راهنمای به طول رمان، دستهای از کابلها که نمیدانستم چه کاری با آنها کنم، و سردردی در پایان همراه باشد. در عوض، به طرز شگفتآوری ساده بود — جرات میکنم بگویم، حتی لذتبخش.

در ابتدا، همه چیزهایی که نیاز داشتم داخل جعبه بود: صدربار، یک سابووفر بیسیم، کابلهای HDMI و اپتیکال، یک ریموت با باتریها، و کیت نصب دیواری. تعجب کردم که کابل اپتیکال در جعبه نبود، اما این زیاد مهم نبود چون احتمالاً از آن استفاده نمیکردم. خوب، تمام کاری که باید میکردم باز کردن بسته و اتصال آن بود و آماده شدم. ابتدا صدربار را زیر تلویزیون و سابووفر را کنار مبل قرار دادم. و از آنجا که سابووفر بیسیم است، نیازی به کشیدن کابلها در سراسر اتاق نشیمن نبود.
اتصال صدربار به تلویزیون من به همان اندازه آسان بود. من از پورت HDMI ARC استفاده کردم زیرا سادهترین است و بهترین کیفیت صدا را ارائه میدهد، اما Hisense HS2100 همچنین از ورودیهای اپتیکال، AUX و USB پشتیبانی میکند. برای کسانی که بیسیم را دوست دارند، این دستگاه همچنین Bluetooth 5.3 دارد، یکی از جدیدترین استانداردهای بلوتوث. به عنوان یکی از بهروزترین استانداردهای بلوتوث، برای پخش موسیقی و فیلم مستقیم از تلفن یا تلویزیون شما عالی است.

به محض اینکه آن را روشن کردم، سابووفر بهصورت خودکار با صدربار جفت شد. من قبلاً روی مبل نشسته بودم، ریموت در دست، آمادهام تا تجربه صوتی ارتقاء یافتهام را لذت ببرم.
کیفیت صدا انتظاراتم را پشت سر گذاشت
هنگام روشن کردن تلویزیون، اولین کاری که انجام دادم تماشای فیلم The Ministry Of Ungentlemanly Warfare بود. با صدربار، جزئیاتی را متوجه شدم که مطمئن بودم بلندگوهای تلویزیون من از دست میدهند. باس سابووفر بیسیم عمق به انفجارها افزود، طوری که حس پافشاری رضایتبخشی داشت بدون اینکه بیش از حد مسلط باشد. این نوع باس نبود که دیوارهای شما را لرزانده و همسایهها را از دست شما بدست آورد، اما به اندازه کافی حس غوطهوری را ایجاد کرد.
دیالوگ نیز یک شگفتی دیگر بود. با بلندگوهای داخلی تلویزیون من، دائم صحنهها را بازپخش میکردم چون نمیتوانستم بفهمم شخصیتها چه میگویند در برابر نویز پسزمینه. با صدربار، این مشکل را نداشتم. صداها واضح و متمایز بودند، حتی در وسط صحنههای پر شتاب. صدربار همچنین حالت News دارد (از چند حالت)، مخصوصاً صدای گفتارها را تقویت میکند. و اگرچه من برای فیلمها زیاد از آن استفاده نمیکنم، برای بهدست آوردن هر کلمه در مکالمات سریع در برنامهها یا اخبار بسیار مفید است.

یکی دیگر از ویژگیهایی که مرا شگفتزده کرد، این بود که صدا چقدر فضا دار به نظر میرسید با فناوری DTS Virtual: X صداربار. حتی اگر این یک سیستم ۲.۱ کاناله باشد (دو بلندگوی داخل صداربار و یک سابووفر)، صدا حس نمیکند که فقط از یک نوار زیر تلویزیون میآید. صدا بهخوبی در سراسر اتاق پخش میشود و توهم یک صحنه صوتی بزرگتر را القا میکند. تماشای فیلم با این تنظیم کمتر شبیه نشستن جلوی صفحه و بیشتر شبیه بودن در وسط عمل است. این کاملاً همانطور که میگوید یک صدای محاطی کامل نیست، اما بهحدی نزدیک است که حس نکردن کمبود را داشته باشم.
برای آزمون واقعی، از فیلمها به موسیقی سوئیچ کردم. من طرفدار انواع پلیلیستهای آرامآکستیک تا پاپ با باس سنگین هستم، و HS2100 همه اینها را بهراحتی پردازش کرد. بیس بدون پرشی، میانهها متعادل و گرم، و باس — آه، باس. تمام چیزی که میخواستم بود.
من نیازی به ویژگیهای پرزرق و برق صدرباری که هرگز استفاده نمیکنم نداشتم
صدای چنداتاقه این، ساند surround ۷.۱ آن، دستیارهای مجازی، کنترل صوتی، ادغام با برنامهها و همه چیزهای دیگر — یک صدربار وجود دارد که همه اینها را وعده میدهد. اما من نیازی به این نداشتم که صدربارم الکسا را فراخوانی کند، صدا را به استراتوسفر بفرستد یا دیوارها را مانند یک کنسرت شبیهسازی کند. فقط میخواستم تلویزیونم صدای بهتری داشته باشد بدون اینکه مدرک مهندسی صوتی یا کیف پول پرن داشته باشم.
بسیاری از صدربارهای سطح بالاتر پر از ویژگیهایی هستند که شاید هرگز استفاده نکنید. به عنوان مثال، برخی کالیبراسیون اتاق ارائه میدهند، که شنیدنش جذاب است، اما مگر اینکه در کلیسای بزرگ یا مکعب شیشهای زندگی کنید، چه تفاوتی دارد؟ و آیا واقعاً نیاز دارم صدربارم به Wi‑Fi متصل شود تا موسیقی پخش کند در حالی که میتوانم به بلوتوث گوشیام وصل شوم؟ احتمالاً نه.
اینجا یک تمثیل که فرآیند فکری من را در تصمیم خرید توضیح میدهد: خرید صدربار کمی شبیه خرید خودرو است. مطمئناً میتوانید مدل لوکس با صندلی گرم، سقف پانورامیک و قابلیتهای ۰‑۶۰ دیوانهکننده که هرگز در مسیر روزمرهتان استفاده نمیکنید، انتخاب کنید. اما اگر تمام چیزی که نیاز دارید یک وسیلهٔ قابل اعتماد برای رفتن از نقطهٔ A به B است، چرا نه پول خود را صرف کنید و تمام لوازم غیرضروری را کنار بگذارید؟
در مورد من، صدربار ارزانقیمتی که انتخاب کردم دقیقاً همان چیزی بود که نیاز داشتم: ساده، بدون دردسر و بهطرز شگفتآوری مؤثر. این ۱۵ ورودی که هرگز استفاده نمیکردم یا تنظیمات گیجکنندهای که مجبور بود هر بار که ریموت را لمس میکردم، جستجو کنم، نداشت. در عوض، یک پورت USB برای پخش سریع موسیقی از فلش درایو، یک اتصال HDMI ساده برای تلویزیون، و یک ریموت داشت که، بهطور شگفتانگیز، حدود ۱۷ دکمه دارد. که به نظرم کافی است.
بنابراین، صدربار ارزانقیمتی من ثابت کرد که نیازی به صرف ثروت برای ارتقاء تجربه صوتی خانه ندارید. مطمئناً همه امکانات و جزییات شیک مدلهای گرانقیمت مانند Sonos Ultra Arc ندارند، اما در آنچه مهم است کار میکند. کیفیت صدای محکم، راهاندازی آسان، و ارزش برای پول، همین همه است.