شاید فقط من باشم، اما اخیراً به ذهنم رسید که بر خلاف چند سال پیش، حالا آزاد هستم تا از محتوای یوتیوب لذت ببرم بدون اینکه تعجب کنم آیا باید اینکار را انجام دهم یا نه. این یک تغییر کوچک است، اما نحوه تعامل من با این پلتفرم را به شکلی که انتظار نداشتم، تغییر داده است.
شاید فقط من باشم، اما اخیراً به این فکر افتادم که برخلاف چند سال پیش، حالا آزاد هستم تا از محتوای یوتیوب لذت ببرم بدون این که بپرسم آیا باید این کار را انجام دهم یا نه. این تغییر کوچکی است، اما نحوهٔ تعامل من با این پلتفرم را به شیوههایی که انتظارش را نداشتم، تغییر داده است.
روانشناسی ظریف عدمپسندها
وقتی YouTube اعلام کرد که در اواخر 2021 شمارش عمومی عدمپسندها را حذف میکند، اینترنت همانطور که همیشه میکند واکنش نشان داد؛ به اجماعها تقسیم شد و دربارهٔ آن بحث کرد. برخی آن را راهی برای محافظت از سازندگان در برابر آزار توصیف کردند. دیگران معتقد بودند که فقط برندها و شرکتهای بزرگ را از تحقیر عمومی محافظت میکند. و سپس افرادی بودند که داشتن آن عدد در جلو و مرکز را دوست داشتند، چون، خوب، چگونه میتوان دانست که آیا یک ویدیو شایستۀ زمان شماست یا نه؟
بهطور شخصی، من هرگز شمارش عدمپسند را فقط یک آمار در نظر نگرفتم؛ بلکه احساس میکردم پیشدرآمدی برای داستانی است که قصد تماشا کردنش را دارم. وقتی ویدیوئی را میکردم و یک دستهٔ بلند از عدمپسندها درست کنار لایکها میدیدم، مغزم فوراً شروع به پر کردن خالیها میکرد: احتمالاً این بد است، یا همه این را دوست ندارند، پس شما هم خواهید شد. این شبیه نگاه کردن به نمرهٔ Rotten Tomatoes یک فیلم قبل از فشار دکمه پخش بود که انتظارات شما را پیش از گفتن اولین جمله تغییر میداد.
این بهنام ذهنیت گلهای شناخته میشود. انسانها دوست دارند با اکثریت ادراکشده همراستا شوند، حتی اگر بهطور آگاهانه متوجه این کار نشوند. و در YouTube، شمارش قابلمشاهدهٔ عدمپسند یکی از واضحترین نشانگرهای نظرات جمعی بود. گاهی این مفید بود، مثل وقتی که یک ویدیو آموزشی بهطرز وحشیانه نادرست بود یا نقد محصولی پر از تبلیغات بود. اما گاهی دیگر، به این معنا بود که محتوای خوب میتواند به دلیل نابرابری در نظرها زیر ابر منفیگرایی مدفون شود که ربطی به کیفیت ندارد.
ممکن است سازنده یک هفتهٔ بد داشته باشد و در یک جنجال نامرتبط گیر کند. ممکن است یک جامعهٔ طرفداران از کانال دیگری تصمیم بگیرد تا به صورت انبوهی ویدیو را عدمپسند کنند فقط برای سرگرمی. یا شاید ویدیو در یک جامعهٔ خاص با نظرات قوی باشد که مخالفان نارضایتی خود را از طریق دکمهٔ عدمپسند نشان میدهند بهجای بحث. هر چه که دلیل باشد، آن عدد توانایی این را داشت که قبل از اینکه سازنده حتی سلامی بگوید، برداشت من را رنگآمیزی کند.
عادات تماشای من قبل از عدمپسندها در مقابل بعد از آن
بعد از اینکه YouTube شمارش را مخفی کرد، این میانبر ذهنی ناپدید شد. دیگر معیاری سریع برای پیشقضاوت دربارهٔ آنچه میخواستم تماشا کنم نداشتم. این مجبورم کرد که واقعاً آن را تماشا کنم.
یکی از اولین بارهایی که واقعا به ذهنم روشن شد این بود: من بهدنبال نکاتی برای اجرای یک لایک دشوار گیتار باس میگشتم و به این کانال کوچک که پیش از آن ندیده بودم برخورد کردم. ویدیو تولید متوسطی داشت، نور کمی سخت بود، و ارائهٔ آن انرژی کمی تردیدآمیز داشت که وقتی کسی هنوز در پیدا کردن تعادل دوربین خود است، حس میشود. در روزهای قدیم، این موارد ممکن بود برای بینندگان کافی باشد تا دکمهٔ عدمپسند را بزنند و برای من کافی باشد که بهسکوت پیش بروم.
اما بدون وجود شمارش قابلمشاهدهٔ عدمپسند که بالای سر میدرخشید، به آن فرصت دادم. تمام ویدیو را تماشا کردم. و میدانید چه شد؟ توصیهها دقیقاً درست بودند. من واقعاً با تکنیکی تیزتر و برداشت گرمتری از سازنده دور میشدم که اگر اجازه میدادم آن عدد اولین برداشت من را شکل بدهد، شاید هرگز به اینجا نمیرسیدم.
این کامل نیست—و این درست است
البته، مخفی کردن شمارش عمومی عدمپسند بدون نقص نیست. باید بگویم، لحظاتی وجود دارد که دوست داشتم هنوز هم وجود داشته باشد، بهویژه وقتی که به دنبال چیزی هستم که دقت آن مهم است، مثل یک ویدیو آموزشی یا نقد محصول. در روزهای گذشته، شمارش بالای عدمپسند میتوانست بلافاصله به من بگوید که محتوا قدیمی، گمراهکننده یا بهسادگی بد است.
امروزه، به روشهای دیگری جبران میکنم. به نظرات نگاه میکنم تا ببینم آیا مردم میگویند برایشان کار نکرده یا فقط کلیکبیّت است. توضیحات را بررسی میکنم، به اعتبار سازنده نگاه میکنم و میبینم چقدر سریع به اصل مطلب میرسند. و اگر زمانم را هدر میدهد، هنوز میتوانم دکمهٔ خصوصی عدمپسند را بزنم که بهعنوان بازخورد خصوصی برای سازنده باقی میماند. شما همچنین میتوانید از یک افزونه کروم به نام TDLR استفاده کنید که به شما میگوید آیا یک ویدیو YouTube شایستۀ زمان شماست یا نه.
آیا این کمی تلاش بیشتری میطلبد؟ بله. اما همچنین مرا مجبور میکند که شرکتکنندهٔ فعالتری در تماشای خود باشم، نه مجرداً مصرفکنندهٔ منفعل که به یک عدد برای تصمیمگیری تکیه میکند.
جنبهٔ غیرمنتظره: کشف بیشتر
چیزی که بیش از همه مرا شگفتزده میکند این است که چقدر حالا در انتخابهای تماشیام جسور و ماجراجو هستم. بدون آن شمارش بزرگ و چشمنوازی که من را به انتخابهای ایمن سوق میداد، خودم را میبینم که روی ویدیوهایی از کانالهای کوچک و کاملاً ناآشنا کلیک میکنم که احتمالاً قبل از این نادیده میگرفتم.
بهدلیل این موضوع، به گنجهای واقعی برخورد کردهام، مثل یک آشپز خانگی بازنشسته که دستورات نیمهپخته اما عمیقاً صمیمی را به اشتراک میگذارد، یک تهیهکنندهٔ موسیقی که ژانرهای ناشناخته را بدون هیچگونه کلیکبیّت تجزیه میکند، و یک علاقهمند به تاریخ که داستانهای نیمهفراموششده را با این ارائهٔ دلنشین و کمی خجالتی میگوید.
آنها کانالهای برتر در تب ترندینگ نیستند، اما شایستۀ زمان من هستند و بدون تابلو امتیاز عمومی عدمپسند، در واقع فرصتی برای جلب توجه من دارند.
اگر در آن روزها از من میپرسیدید آیا مخفی کردن شمارش عمومی عدمپسند عادتهای YouTube من را تغییر میدهد، احتمالاً شانهای میزددم. اما پس از سه سال میتوانم بگویم این پلتفرم را برای من کمی لذتبخشتر کرده است.