سرویس پخش مورد علاقه خود را روشن کنید یا در رسانه های اجتماعی حرکت کنید، احتمالاً با چیزی که توسط هوش مصنوعی تولید شده است برخورد خواهید کرد. پادکست های تولید شده توسط هوش مصنوعی، تولید کننده های هد شات حرفه ای، سازندگان میم و البته، انواع موسیقی و تصویر با هوش مصنوعی وجود دارد.
سرویس پخش مورد علاقه خود را روشن کنید یا در رسانه های اجتماعی حرکت کنید، احتمالاً با چیزی که توسط هوش مصنوعی تولید شده است برخورد خواهید کرد. پادکست های تولید شده توسط هوش مصنوعی، تولید کننده های هد شات حرفه ای، سازندگان میم و البته، انواع موسیقی و تصویر با هوش مصنوعی وجود دارد.
در واقع، شرط می بندم شما حتی متوجه نشده اید که چقدر در جریان اصلی، از جمله برنامه ها و خدمات مورد علاقه شما، نفوذ کرده است.
فراگیر بودن موسیقی هوش مصنوعی
وقتی میگویم موسیقی هوش مصنوعی به هر کجا که نگاه میکنید وجود دارد، اغراق نمیکنم. سرویسهای پخش جریانی مانند Spotify نه تنها از ابزارهای فهرست پخش هوش مصنوعی برای کمک به ایجاد آهنگهای موسیقی «شخصیشده» استفاده میکنند، بلکه آهنگهای ایجاد شده با هوش مصنوعی را نیز مجاز میکنند و حتی از آنها استفاده میکنند. این تنها در صورتی مجاز است که آنها با تقلید از هنرمندان دیگر یا سرقت اشعار قانون کپی رایت را زیر پا نگذارند، به این معنی که احتمالاً قبلاً با چنین آهنگ هایی روبرو شده اید. در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند TikTok و Instagram، موسیقی تولید شده توسط هوش مصنوعی اغلب در محتوای ویدیویی استفاده میشود تا موسیقی متنهای منحصربهفرد، جذاب و بدون کپیرایت برای تعامل کاربران ارائه شود.
حتی صنعت تبلیغات نیز از هوش مصنوعی برای ایجاد موسیقی متن، سفارشی کردن آهنگهای جینگل و ایجاد آهنگهای پشتیبان ساده با هزینه کم استقبال میکند. همچنین برای آهنگسازی، تولید ایده و بهبود طراحی صدا برای موسیقی فیلم و تلویزیون استفاده می شود. به طور کلی، ایده این است که کارها را برای سازنده آسانتر کنیم و مردم از توانایی (و مقرون به صرفه بودن) گروهها استقبال میکنند، اما آیا در درازمدت ایده خوبی است؟
خوب و زشت موسیقی هوش مصنوعی
از یک طرف، موسیقی هوش مصنوعی می تواند مزایای قابل توجهی را ارائه دهد. برای نوازندگانی که تازه شروع به کار کرده اند یا سازندگان مستقل با بودجه محدود، ابزارهای هوش مصنوعی می توانند با ارائه راه حل های مقرون به صرفه برای چالش های آهنگسازی و تولید، موانع ورود را کاهش دهند. این ابزارها میتوانند آهنگهایی تولید کنند که در غیر این صورت به مجموعهای از سازهای گران قیمت، استخدام یک گروه یا نیاز به زمان استودیو نیاز دارند.
هوش مصنوعی همچنین میتواند به هنرمندان کمک کند تا راههای موسیقی جدید را کشف کنند و به آنها اجازه میدهد ترکیبهای صوتی جدید و غیرمنتظره تولید کنند. آنها نباید توسط ژانرها یا سازهای سنتی محدود شوند. در عوض، آنها می توانند با فشار دادن چند دکمه، الگوریتم های مختلف را آزمایش کنند و افق های خلاقانه جدیدی را کشف کنند.
با این حال، با وجود این مزایا، برخی از معایب بزرگ نیز وجود دارد. از دست دادن “لمس انسانی” و اصالت را نمی توان نادیده گرفت. همچنین این ایده که موسیقی ساخته شده با هوش مصنوعی واقعا خلاقانه نیست نمی تواند. این فقط یک الگوریتم است که اطلاعات را بیرون می ریزد.
از این نظر، بسیار شبیه بحث آنالوگ در مقابل بحث دیجیتال است که بیشتر با هدف هنرمندان اصلی «صادق» است. موسیقی هوش مصنوعی تلاش میکند تا ظرافتها و عیوبی را که باعث میشود موسیقی ساخت بشر با شنوندگان در سطحی عمیقتر ارتباط برقرار کند و احساسات واقعی را در درون ما برانگیزد، به تصویر بکشد.
همچنین این مسئله وجود دارد که بیش از حد شبیه به هنرمندان “واقعی” یا حتی کپی برداری مستقیم از آنها باشد. ما این را درست سال گذشته دیدیم که یک TikToker به نام Ghostwriter977 یک آلبوم کامل با هنرمندان محبوب TheWeeknd و Drake تولید کرد. این آلبوم محبوبیت زیادی به دست آورد، اما به دلیل نقض حق چاپ به سرعت حذف شد. این اتفاق بیشتر میافتد و هنرمندان سنتی باید به خاطر آن از حقوق خلاقانه خود دفاع کنند.
موسیقی بدون احساس
نکته منفی دیگر این است که در حالی که موسیقی هوش مصنوعی می تواند خوب به نظر برسد، پیچیدگی صدا و احساسات چیزی است که هوش مصنوعی نمی تواند آن را کاملا درک کند. چه از هوش مصنوعی برای ایجاد موسیقی جدید و چه به عنوان پایه ای برای هنرمندان دیگر استفاده شود.
به عنوان مثال، نحوه استفاده از هوش مصنوعی برای تقلید از آواز هنرمندانی مانند چستر بنینگتون از لینکین پارک را در نظر بگیرید. باید اعتراف کنم که به عنوان یک هوادار که از درگذشت او غمگین شده است، خوب است که دوباره او را بشنویم. متأسفانه، در حالی که شنیدن آهنگ های دیگر به سبک خاص او می تواند سرگرم کننده و نوستالژیک باشد، نتایج به نظر می رسد سخت و غیر معتبر است. گوشهای ما به خوبی با قدرت بیان موسیقی، شنیدن هیجان، درد یا خشم پشت هر نت هماهنگ است، چیزی که هوش مصنوعی نمیتواند آن را تکرار کند.
حداقل، هنوز (و امیدوارم هرگز).
هوش مصنوعی به نظر خوب نیست و شما می توانید تفاوت را تشخیص دهید
در حالی که می توانم مزایای هوش مصنوعی را ببینم، از شنیدن صدای بلند آن متنفرم. به نظر من، آن را غیر معتبر به نظر می رسد، و به محض اینکه متوجه آن شدم، این تنها چیزی است که می توانم به آن توجه کنم. مانند این است که به جزئیات نادرست در “هنر” هوش مصنوعی توجه کنید. یک چیزی همیشه اشتباه است، مانند تعداد انگشتان یا خطوط زیاد که به جایی نمی رسند، و موسیقی هوش مصنوعی یکسان است. ممکن است در ابتدا شعر “خوب” به نظر برسد، اما چیزی کم است. یا آهنگهای موسیقی و آواز از نظر فنی کار میکنند، اما احساسات پشت آنها وجود ندارد. بعلاوه، در حالی که این ایده که بتوانیم فقط با اتصال ایدهها به یک الگوریتم هوش مصنوعی موسیقی بسازیم ممکن است برای برخی جذاب باشد، من معتقدم که هرگز نباید خلاقیت واقعی موسیقی تولید شده توسط انسان را نادیده بگیرد.
این بدان معناست که یافتن تعادل بین مزایای هوش مصنوعی، یعنی سهولت استفاده و دسترسی، و معایب آن، علامت سوال اصلی در آینده خواهد بود. و برای اطمینان از اینکه هوش مصنوعی بدون آسیب رساندن به هنرمندان به درستی استفاده میشود، ما به بازپسگیری از سوی شنوندگان در همه جا نیاز داریم.